برای من دگر هر شب، شب قدر است.
نه قدری کاندران روح ملایک می شود نازل،
بل آن قدری که سویم روح راح ساده می آید.
و خونم مثل طاووس شفق کم کم گشاید چتر چشمش را
از آن خوابی که دارد در شب بی روح غمگینی،
و می خواند به شادی: آه، دارد باده می آید!
و مستی اوج هستی می شود حاصل.
و می بینم که شعری از ملایک نیز زیباتر
شده نازل، شده بین من و روح و تنم حایل.
خدا را شکر می گویم که امشب نیز
درین گمراهیِ زیبا و مطرود خرد چون دین،
[مرا چونینرسانده خوش به این خوش تر ز هر منزل.
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
درباره این سایت